معنی نقش هنر پیشه
حل جدول
رل
پیشه و هنر
اردم
هنر پیشه مرد
آکتور
هنر پیشه سینما
ارتیست
پیشه
صنعت، مهارت، هنر، حرفه
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) شغل و صنعت حرفه و صنعت. یا وزارت پیشه و هنر. وزارت صناعت.
هنر پیشه
(صفت) هنرمند صنعتگر، هنرمندی که حرفه اش بازی درصحنه نمایش است آکتور جمع: هنرپیشگان.
پیشه
حرفه، کسب، هنر، صنع، صنعت
فارسی به ایتالیایی
attore
واژه پیشنهادی
بازیگر- آرتیست
بازیگر، ارتیست ،هنرمند ،آرتو،ر صنعتگر
هنر پیشه آمریکایی نقش تارزان
جانی ویسمولر
لغت نامه دهخدا
پیشه وهنر. [ش َ / ش ِ وَ هَُ ن َ] (اِ مرکب) شغل و صنعت. || وزارت پیشه و هنر، نامی که وزارت صناعت را دادند. (از لغات مصوب فرهنگستان ایران).
فارسی به عربی
صناعه
فرهنگ عمید
هر کاری که کسی برای امرار معاش در پیش بگیرد، شغل، حرفه، کار، هنر: زراعتپیشه،
عادت و خوی (در ترکیب با کلمۀ دیگر): آزپیشه، بدپیشه، بیدادپیشه، جفاپیشه، خردپیشه، ستمپیشه، عاشقپیشه، عیارپیشه، کرمپیشه، گداپیشه، هنرپیشه،
* پیشه ساختن: (مصدر متعدی) [قدیمی] = * پیشه کردن
* پیشه کردن: (مصدر متعدی)
پیشه کردن، پیشه ساختن،
کاری را حرفه و شغل خود قرار دادن،
* پیشه گرفتن: (مصدر متعدی) [قدیمی] = * پیشه کردن: هر آنکس که او پیشه گیرد دروغ / ستمگاره خوانیمش و بیفروغ (فردوسی: ۷/۴۵۴)،
معادل ابجد
1022